ایکه امروز سواری به کمند مستی
نرود مرکب دیگر به چنین میدانی
بر سر قبر یکی رفتم و گفتم که چونی
گفت احوال ز چه می پرسی بیا تا دانی
این نه آنجاست که پرسنداصل و نسبت را
تو که از نسل گدا یا پسر سلطانی
رشوه،درهم ودینار نخواهندز کسی
عمل نیک بخواهند اگرت بتوانی